جدول جو
جدول جو

معنی সাজানো

সাজানো
تزئین کردن، ترتیب داده شده است، داماد شدن، آراسته، آرایش کردن، ترتیب دادن
دیکشنری بنگالی به فارسی

واژه‌های مرتبط با সাজানো

ফাটানো

ফাটানো
تَرَک خُوردِه، بَرایِ شِکَستَن، تَرکیدَن، پارِه کَردَن، پارِه کُنَندِه
دیکشنری بنگالی به فارسی

লাফানো

লাফানো
پَریدَن، بَرایِ پَریدَن، پَرِش، پَرِش کَردَن، جَهش کَردَن، جَست و خیز کَردَن
دیکشنری بنگالی به فارسی