معنی সম্মত
সম্মত
رضامند، موافق
دیکشنری بنگالی به فارسی
واژههای مرتبط با সম্মত
সম্মতি
সম্মতি
مُوافَقَت، رِضایَت
دیکشنری بنگالی به فارسی