معنی সমন্বিত
সমন্বিত
مشترک، یکپارچه شده است، هماهنگ
دیکشنری بنگالی به فارسی
واژههای مرتبط با সমন্বিত
সমন্বয়
সমন্বয়
تَنظِیم، تَرکیبی، هَمگون سازی
دیکشنری بنگالی به فارسی