معنی সংলগ্ন
সংলগ্ন
متصّل، در مجاورت
دیکشنری بنگالی به فارسی
واژههای مرتبط با সংলগ্ন
অসংলগ্ন
অসংলগ্ন
ناهَمگون، نامُنسَجِم، نامَفهوم، غِیرِ مُتِوالی
دیکشنری بنگالی به فارسی
সংগঠন
সংগঠন
سازِمان
دیکشنری بنگالی به فارسی