معنی সংযম
সংযম
میانه روی، اعتدال
دیکشنری بنگالی به فارسی
واژههای مرتبط با সংযম
অসংযম
অসংযম
اِفراط، بی اِختیاری
دیکشنری بنگالی به فارسی