معنی শীতলকরণ
শীতলকরণ
سرمایش، خنک کننده
دیکشنری بنگالی به فارسی
واژههای مرتبط با শীতলকরণ
শীতলক
শীতলক
خُنَک کُنَندِه، خُنَک تَر
دیکشنری بنگالی به فارسی