معنی ভাজক
ভাজক
صورت، مقسومٌ علیه
دیکشنری بنگالی به فارسی
واژههای مرتبط با ভাজক
ভাজা
ভাজা
سُرخ کَردِه، سُرخ شُدِه، سُرخ کَردَن، تابِه کَردَن، بِرِشتِه
دیکشنری بنگالی به فارسی