معنی পুনরুদ্ধার করা পুনরুদ্ধার করা بازپس گیری، برای بازیابی، جبران کردن، بازیابی کردن، دوباره به حالت قبل برگرداندن، بازگرداندن، زنده کردن، مرمّت شده دیکشنری بنگالی به فارسی