معنی ধীরগতি
ধীরগতি
کندی، کند کردن
دیکشنری بنگالی به فارسی
واژههای مرتبط با ধীরগতি
ধীরগতিতে
ধীরগতিতে
کُند، بِه آرامی
دیکشنری بنگالی به فارسی
ধীরতা
ধীরতা
تَدریج، کُندی
دیکشنری بنگالی به فارسی