معنی ঝলকানো
ঝলকানো
درخشیدن، چشمک زن، درخشان شدن
دیکشنری بنگالی به فارسی
⚡ جستجوی واژه " ঝলকানো " در سایر فرهنگهای لغت و دائره المعارفهای جدول جو ...