معنی চরমতা
চরমতা
مطلق بودن، اندام
دیکشنری بنگالی به فارسی
واژههای مرتبط با চরমতা
নরমতা
নরমতা
ظِرافَت، نَرمی، پُف دار بودَن
دیکشنری بنگالی به فارسی