معنی এড়ানো
এড়ানো
دور زدن، برای جلوگیری از
دیکشنری بنگالی به فارسی
واژههای مرتبط با এড়ানো
নড়ানো
নড়ানো
حَرَکَت دادَن، حَرَکَت کُنید
دیکشنری بنگالی به فارسی
গড়ানো
গড়ানো
غَلتیدَن، آرایِش کَردَن
دیکشنری بنگالی به فارسی