معنی একঘেয়েমি
একঘেয়েমি
بی روحی، کسالت، کسل بودن، یکنواخت، خسته کننده بودن
دیکشنری بنگالی به فارسی
واژههای مرتبط با একঘেয়েমি
একঘেয়েমি
একঘেয়েমি
یِکنَواختی، کِسالَت
دیکشنری بنگالی به فارسی
একঘেয়ে
একঘেয়ে
بِه طُورِ یِکنَواخت، بی حُوصِلِه، بی روح
دیکشنری بنگالی به فارسی