معنی অবতরণ
অবতরণ
نزول، فرود آمدن
دیکشنری بنگالی به فارسی
واژههای مرتبط با অবতরণ
অবতারণ
অবতারণ
تَجَسُّم، نُزُول
دیکشنری بنگالی به فارسی