معنی يُوَفِّرُ
يُوَفِّرُ
تسهیل کردن، او فراهم می کند
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با يُوَفِّرُ
يُوَقِّرُ
يُوَقِّرُ
اِحتِرام گُذاشتَن، او اِحتِرام مِی گُذارَد
دیکشنری عربی به فارسی
يُكَفِّرُ
يُكَفِّرُ
جُبران کَردَن، او کافَر اَست
دیکشنری عربی به فارسی
يُؤَجِّرُ
يُؤَجِّرُ
اِجارِه دادَن، او اِجارِه مِی دَهَد
دیکشنری عربی به فارسی
يُؤَثِّرُ
يُؤَثِّرُ
تِکان دادَن، تَاثیر مِی گُذارَد، تأثیر گُذاشتَن
دیکشنری عربی به فارسی
يُوَضِّحُ
يُوَضِّحُ
توضیح دادَن، واضِح اَست، تَصوِیر کِشیدَن
دیکشنری عربی به فارسی
يُوَسِّعُ
يُوَسِّعُ
گُستَرِش دادَن، گُستَرِش مِی یابَد
دیکشنری عربی به فارسی
يُوَزِّعُ
يُوَزِّعُ
تَوزِیع مُجَدَّد کَردَن، تَوزِیع کُنید، تَوزِیع کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
يُوَجِّهُ
يُوَجِّهُ
اِشارِه کَردَن، او کارگَردانی مِی کُند، واگُذار کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
يُنَفِّذُ
يُنَفِّذُ
اِجرا کَردَن، اِجرا مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی