معنی يُنفِقُ
يُنفِقُ
مصرف کردن، خرج می کند
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با يُنفِقُ
يُوافِقُ
يُوافِقُ
رِضایَت دادَن، او مُوافِق اَست
دیکشنری عربی به فارسی
يُنقِذُ
يُنقِذُ
نَجَات دادَن، ذَخیرِه مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُنفِّذُ
يُنفِّذُ
اِجرا کَردَن، اِجرا مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُنجِزُ
يُنجِزُ
اَنجام دادَن، او اَنجام مِی دَهَد
دیکشنری عربی به فارسی
يُلصِقُ
يُلصِقُ
بَرچَسب زَدَن، مِی چَسبَد
دیکشنری عربی به فارسی
يُطفِئُ
يُطفِئُ
خاموش کَردَن، خاموش مِی شَوَد
دیکشنری عربی به فارسی
يُدفِعُ
يُدفِعُ
پَرداخت کَردَن، او پَرداخت مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی