معنی يُنَفِّي
يُنَفِّي
تبعید کردن، او تکذیب می کند
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با يُنَفِّي
يُنَقِّي
يُنَقِّي
تَصفِیَه کَردَن، تَصفِیَه مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
مُصَفِّي
مُصَفِّي
تَصفِیَه گَر، تَصفِیَه کُنَندِه
دیکشنری عربی به فارسی
يُنَفِّذُ
يُنَفِّذُ
اِجرا کَردَن، اِجرا مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُقَوِّي
يُقَوِّي
تَقوِیت کَردَن، تَقوِیت مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُغَذِّي
يُغَذِّي
تَغذِیَه کَردَن، تَغذیِه مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُسَلِّي
يُسَلِّي
سَرگَرم کَردَن، او سَرگَرم مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُدَمِّي
يُدَمِّي
خونین کَردَن، خونریزی مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُخَلِّي
يُخَلِّي
تَخلِیَه کَردَن، پاک مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُحَصِّي
يُحَصِّي
بَررَسی کَردَن، او حِساب مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی