معنی يُلقِي
يُلقِي
از بر خوٰاندن، او می زند
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با يُلقِي
يُلغِي
يُلغِي
لَغو کَردَن، لَغو مِی کُند، باطِل کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
يُؤوِي
يُؤوِي
پَناه دادَن، پَناه مِی دَهَد
دیکشنری عربی به فارسی
يُؤذِي
يُؤذِي
آسیب رِساندَن، دَرد دارَد، آسیب زَدَن
دیکشنری عربی به فارسی
يُعفِي
يُعفِي
مُعاف کَردَن، او بَهانه مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُخفِي
يُخفِي
پِنهان کَردَن، پِنهان مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُحيِي
يُحيِي
زِندِه کَردَن، نَبَخشیدَن
دیکشنری عربی به فارسی