معنی يُفقِرُ
يُفقِرُ
فقیر کردن، او فقیر می کند
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با يُفقِرُ
يُوقِفُ
يُوقِفُ
مُتِوَقِّف کَردَن، او مِی ایستَد
دیکشنری عربی به فارسی
يُوقِظُ
يُوقِظُ
بیدار کَردَن، بیدار مِی شَوَد
دیکشنری عربی به فارسی
يُنقِذُ
يُنقِذُ
نَجَات دادَن، ذَخیرِه مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُفلِحُ
يُفلِحُ
مُوَفّق شُدَن، او مُوَفَّق مِی شَوَد
دیکشنری عربی به فارسی
يُفاقِمُ
يُفاقِمُ
تَشدِید کَردَن، تَشدِید مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُغمِرُ
يُغمِرُ
غوطِه وَر کَردَن، او غَلَبِه مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُعذِرُ
يُعذِرُ
عُذر خوٰاستَن، خُودَش را بَهانه مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُزهِرُ
يُزهِرُ
شُکوفِه دادَن، شُکوفا مِی شَوَد
دیکشنری عربی به فارسی
يُخبِرُ
يُخبِرُ
اِطِّلاع دادَن، او مِی گویَد
دیکشنری عربی به فارسی