معنی يُغمِرُ
يُغمِرُ
غوطه ور کردن، او غلبه می کند
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با يُغمِرُ
يُكمِلُ
يُكمِلُ
مُکَمِّل کَردَن، او اِدامِه مِی دَهَد
دیکشنری عربی به فارسی
يُفقِرُ
يُفقِرُ
فَقیر کَردَن، او فَقیر مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُغضِبُ
يُغضِبُ
عَصَبانی کَردَن، او عَصَبانی مِی شَوَد
دیکشنری عربی به فارسی
يُغبِشُ
يُغبِشُ
مُبهَم کَردَن، او فَریب مِی دَهَد
دیکشنری عربی به فارسی
يُعذِرُ
يُعذِرُ
عُذر خوٰاستَن، خُودَش را بَهانه مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُزهِرُ
يُزهِرُ
شُکوفِه دادَن، شُکوفا مِی شَوَد
دیکشنری عربی به فارسی
يُخبِرُ
يُخبِرُ
اِطِّلاع دادَن، او مِی گویَد
دیکشنری عربی به فارسی
يُجبِرُ
يُجبِرُ
مَجبور کَردَن، او مَجبور مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُبهِرُ
يُبهِرُ
جَذب کَردَن، خیرِه مِی شَوَد
دیکشنری عربی به فارسی