معنی يُغَرِّبُ
يُغَرِّبُ
بیگانه کردن، او بیگانه می کند
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با يُغَرِّبُ
يُغَرِّقُ
يُغَرِّقُ
باتلاقی کَردَن، او دَر حالِ غَرق شُدَن اَست
دیکشنری عربی به فارسی
يُدَرِّبُ
يُدَرِّبُ
کارآموزی کَردَن، او تَمرین مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُجَرِّبُ
يُجَرِّبُ
تَجرُبِه کَردَن، او تَلاش مِی کُند، آزمایِش کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
يُهَذِّبُ
يُهَذِّبُ
تاه شُدَن، او پالایِش مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُفَرِّجُ
يُفَرِّجُ
آزاد کَردَن، تَسکِین مِی دَهَد
دیکشنری عربی به فارسی
يُغَيِّرُ
يُغَيِّرُ
تَغییر دادَن، او تَغییر می کُنَد
دیکشنری عربی به فارسی
يُعَرِّفُ
يُعَرِّفُ
آشِنا کَردَن، تَعرِیف مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُعَذِّبُ
يُعَذِّبُ
دُچار دَرد و رَنج شُدَن، او شِکَنجِه مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُبَرِّئُ
يُبَرِّئُ
تَبرِئَه کَردَن، تَبرِئَه مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی