معنی يُعلِنُ
يُعلِنُ
تبلیغ کردن، او اعلام می کند، اعلام کردن
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با يُعلِنُ
يُفلِحُ
يُفلِحُ
مُوَفّق شُدَن، او مُوَفَّق مِی شَوَد
دیکشنری عربی به فارسی
يُعذِرُ
يُعذِرُ
عُذر خوٰاستَن، خُودَش را بَهانه مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُصلِحُ
يُصلِحُ
اِصلاح کَردَن، او اِصلاح مِی کُند، تَرمیم کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
يُدشِنُ
يُدشِنُ
آغاز کَردَن، او راه اَندازی مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُحزِنُ
يُحزِنُ
آزُردِه کَردَن، او غَمگین اَست، غَمگین کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
يُتقِنُ
يُتقِنُ
بَرتَری یافتَن، او ماهِر اَست
دیکشنری عربی به فارسی
مُعلِن
مُعلِن
اِعلام کُنَندِه، تَبلِیغ کُنَندِه
دیکشنری عربی به فارسی