معنی يُعذِرُ
يُعذِرُ
عذر خوٰاستن، خودش را بهانه می کند
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با يُعذِرُ
يُفقِرُ
يُفقِرُ
فَقیر کَردَن، او فَقیر مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُغمِرُ
يُغمِرُ
غوطِه وَر کَردَن، او غَلَبِه مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُعلِنُ
يُعلِنُ
تَبلِیغ کَردَن، او اِعلام مِی کُند، اِعلام کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
يُبذِلُ
يُبذِلُ
اِعمال کَردَن، خَرج مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُزهِرُ
يُزهِرُ
شُکوفِه دادَن، شُکوفا مِی شَوَد
دیکشنری عربی به فارسی
يُخبِرُ
يُخبِرُ
اِطِّلاع دادَن، او مِی گویَد
دیکشنری عربی به فارسی
يُجبِرُ
يُجبِرُ
مَجبور کَردَن، او مَجبور مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُبهِرُ
يُبهِرُ
جَذب کَردَن، خیرِه مِی شَوَد
دیکشنری عربی به فارسی