معنی يُعَرِّفُ
يُعَرِّفُ
آشنا کردن، تعریف می کند
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با يُعَرِّفُ
يُحَرِّفُ
يُحَرِّفُ
تَحرِیف کَردَن، او تَحرِیف مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُفَرِّجُ
يُفَرِّجُ
آزاد کَردَن، تَسکِین مِی دَهَد
دیکشنری عربی به فارسی
يُغَرِّقُ
يُغَرِّقُ
باتلاقی کَردَن، او دَر حالِ غَرق شُدَن اَست
دیکشنری عربی به فارسی
يُغَرِّبُ
يُغَرِّبُ
بیگانِه کَردَن، او بیگانِه مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُعَيِّنُ
يُعَيِّنُ
مَنصوب کَردَن، مَنصوب مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُعَوِّدُ
يُعَوِّدُ
عادَت دادَن، او بَر می گَردَد
دیکشنری عربی به فارسی
يُعَلِّقُ
يُعَلِّقُ
توضیح دادَن، نَظَرات، اِظهار نَظَر کَردَن، تَعلِیق کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
يُعَطِّلُ
يُعَطِّلُ
ناکارا کَردَن، غِیرِفَعّال مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُعَطِّرُ
يُعَطِّرُ
عِطر دادَن، او عِطر مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی