معنی يُعَذِّبُ
يُعَذِّبُ
دچار درد و رنج شدن، او شکنجه می کند
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با يُعَذِّبُ
يُهَذِّبُ
يُهَذِّبُ
تاه شُدَن، او پالایِش مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُغَرِّبُ
يُغَرِّبُ
بیگانِه کَردَن، او بیگانِه مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُعَيِّنُ
يُعَيِّنُ
مَنصوب کَردَن، مَنصوب مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُعَوِّدُ
يُعَوِّدُ
عادَت دادَن، او بَر می گَردَد
دیکشنری عربی به فارسی
يُعَلِّقُ
يُعَلِّقُ
توضیح دادَن، نَظَرات، اِظهار نَظَر کَردَن، تَعلِیق کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
يُعَطِّلُ
يُعَطِّلُ
ناکارا کَردَن، غِیرِفَعّال مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُعَطِّرُ
يُعَطِّرُ
عِطر دادَن، او عِطر مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُعَزِّزُ
يُعَزِّزُ
تَقوِیت کَردَن، را اَفزایِش مِی دَهَد
دیکشنری عربی به فارسی
يُعَرِّفُ
يُعَرِّفُ
آشِنا کَردَن، تَعرِیف مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی