معنی يُطَارِدُ
يُطَارِدُ
تعقیب کردن، تعقیب میکند
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با يُطَارِدُ
يُمَارِسُ
يُمَارِسُ
تَمرین کَردَن، او تَمرین مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُفَارِقُ
يُفَارِقُ
بی عَلاقِه کَردَن، او مِی رود
دیکشنری عربی به فارسی
يُصَارِمُ
يُصَارِمُ
سَخت کَردَن، او سَختگیر اَست
دیکشنری عربی به فارسی
يُسَاعِدُ
يُسَاعِدُ
کُمَک کَردَن، کُمَک مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُحَارِبُ
يُحَارِبُ
مِتَّحِد شُدَن، او دَعوا مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُجَاهِدُ
يُجَاهِدُ
تَلاش کَردَن، او مُبارِزِه می کُنَد
دیکشنری عربی به فارسی
مُطَارِد
مُطَارِد
تَعقِیب کُنَندِه، شِکارچی
دیکشنری عربی به فارسی
يُطرِدُ
يُطرِدُ
بیرون کَردَن، اِخراج مِی کُند، اِخراج کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی