معنی يُصلِحُ
يُصلِحُ
اصلاح کردن، او اصلاح می کند، ترمیم کردن
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با يُصلِحُ
يُفلِحُ
يُفلِحُ
مُوَفّق شُدَن، او مُوَفَّق مِی شَوَد
دیکشنری عربی به فارسی
يُلصِقُ
يُلصِقُ
بَرچَسب زَدَن، مِی چَسبَد
دیکشنری عربی به فارسی
يُعلِنُ
يُعلِنُ
تَبلِیغ کَردَن، او اِعلام مِی کُند، اِعلام کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
يُصَالِحُ
يُصَالِحُ
صُلح دادَن، آشتی مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی