معنی يُشَبِّهُ
يُشَبِّهُ
مقایسه کردن، شبیه است
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با يُشَبِّهُ
يُنَبِّهُ
يُنَبِّهُ
هُشدار دادَن، او هُشدار مِی دَهَد
دیکشنری عربی به فارسی
يُشَوِّهُ
يُشَوِّهُ
بَدشِکل کَردَن، تَحرِیف مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُوَجِّهُ
يُوَجِّهُ
اِشارِه کَردَن، او کارگَردانی مِی کُند، واگُذار کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
يُعَبِّرُ
يُعَبِّرُ
بَیان کَردَن، بَیان مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُطَبِّقُ
يُطَبِّقُ
طَبَقِه بَندی کَردَن، اِعمال مِی شَوَد
دیکشنری عربی به فارسی
يُشَدِّدُ
يُشَدِّدُ
مُهرِه کَردَن، سِفت مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُشبِهُ
يُشبِهُ
شَباهَت داشتَن، بِه نَظَرِ می رِسَد
دیکشنری عربی به فارسی