معنی يُربِكُ
يُربِكُ
متحیّر کردن، گیج می کند
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با يُربِكُ
يُغبِشُ
يُغبِشُ
مُبهَم کَردَن، او فَریب مِی دَهَد
دیکشنری عربی به فارسی
يُبرِزُ
يُبرِزُ
آشکار کَردَن، بَرجَستِه اَست
دیکشنری عربی به فارسی
يُشبِهُ
يُشبِهُ
شَباهَت داشتَن، بِه نَظَرِ می رِسَد
دیکشنری عربی به فارسی
يُرعِبُ
يُرعِبُ
وَحشَت زَدِه کَردَن، او وَحشَت مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُرسِلُ
يُرسِلُ
اِرسال کَردَن، مِی فِرِستَد
دیکشنری عربی به فارسی
يُدرِكُ
يُدرِكُ
دَرک کَردَن، او مُتِوَجِّه مِی شَوَد
دیکشنری عربی به فارسی
يُخبِرُ
يُخبِرُ
اِطِّلاع دادَن، او مِی گویَد
دیکشنری عربی به فارسی
يُحرِكُ
يُحرِكُ
بَراَنگیختَن، او حَرَکَت مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُحبِطُ
يُحبِطُ
نااُمید کَردَن، نااُمید مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی