معنی يُدَرِّسُ
يُدَرِّسُ
آموزش دادن، او درس می خوٰاند
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با يُدَرِّسُ
يُدَرِّبُ
يُدَرِّبُ
کارآموزی کَردَن، او تَمرین مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُؤَسِّسُ
يُؤَسِّسُ
تَاسیس کَردَن، بَرقَرار مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُفَرِّجُ
يُفَرِّجُ
آزاد کَردَن، تَسکِین مِی دَهَد
دیکشنری عربی به فارسی
يُغَرِّقُ
يُغَرِّقُ
باتلاقی کَردَن، او دَر حالِ غَرق شُدَن اَست
دیکشنری عربی به فارسی
يُغَرِّبُ
يُغَرِّبُ
بیگانِه کَردَن، او بیگانِه مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُعَرِّفُ
يُعَرِّفُ
آشِنا کَردَن، تَعرِیف مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُبَرِّئُ
يُبَرِّئُ
تَبرِئَه کَردَن، تَبرِئَه مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُبَرِّزُ
يُبَرِّزُ
بَرجَستِه کَردَن، نُکات بَرجَستِه
دیکشنری عربی به فارسی
يُسَرِّعُ
يُسَرِّعُ
شِتاب دادَن، او سُرعَت مِی گیرَد
دیکشنری عربی به فارسی