معنی يُخَصِّصُ
يُخَصِّصُ
اختصاص دادن، او تخصیص می دهد
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با يُخَصِّصُ
يُخَصِّرُ
يُخَصِّرُ
خُلاصِه کَردَن، او کوتاه مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُلَخِّصُ
يُلَخِّصُ
خُلاصِه کَردَن، خُلاصِه مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُخَفِّفُ
يُخَفِّفُ
کاهِش دادَن، تَسکِین مِی دَهَد
دیکشنری عربی به فارسی
يُخَطِّطُ
يُخَطِّطُ
تَدوین اِستِراتِژی کَردَن، او بَرنامِه ریزی مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُخَدِّرُ
يُخَدِّرُ
بی حِسّ کَردَن، بی حِسّ مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
مُخَصِّص
مُخَصِّص
اِختِصاص دَهَندِه، اِختِصاص دادِه شُدِه اَست
دیکشنری عربی به فارسی