معنی يُحَالُ
يُحَالُ
ارجاع کردن، غیر ممکن است
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با يُحَالُ
يُحَثُّ
يُحَثُّ
تَرغِیب کَردَن، اِصرار مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُحَاوِلُ
يُحَاوِلُ
تَلاش کَردَن، او تَلاش مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی