معنی يُبذِلُ
يُبذِلُ
اعمال کردن، خرج می کند
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با يُبذِلُ
يُبدِلُ
يُبدِلُ
جایگُزین کَردَن، او جایگُزین مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُكمِلُ
يُكمِلُ
مُکَمِّل کَردَن، او اِدامِه مِی دَهَد
دیکشنری عربی به فارسی
يُعذِرُ
يُعذِرُ
عُذر خوٰاستَن، خُودَش را بَهانه مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُشعِلُ
يُشعِلُ
اِشتِعال کَردَن، مُشتَعِل مِی شَوَد
دیکشنری عربی به فارسی
يُبعِدُ
يُبعِدُ
بیگانِه کَردَن، دور نِگَه مِی دارَد
دیکشنری عربی به فارسی
يُبعِثُ
يُبعِثُ
اِرسال کَردَن، او مِی فِرِستَد
دیکشنری عربی به فارسی
يُبرِزُ
يُبرِزُ
آشکار کَردَن، بَرجَستِه اَست
دیکشنری عربی به فارسی
يُرسِلُ
يُرسِلُ
اِرسال کَردَن، مِی فِرِستَد
دیکشنری عربی به فارسی
يُذهِلُ
يُذهِلُ
مَبهُوت کَردَن، شِگِفت زَدِه مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی