معنی يَنقَضُ
يَنقَضُ
غش کردن، او می جهد
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با يَنقَضُ
يَنقُضُ
يَنقُضُ
پَشیمان شُدَن، او سَرنِگون مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يَنقُلُ
يَنقُلُ
واسِطِه بودَن، او مِی رِسانَد
دیکشنری عربی به فارسی
يَنقُشُ
يَنقُشُ
حَکّاکی کَردَن، او حَکّاکی مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يَنقُبُ
يَنقُبُ
حَفّاری کَردَن، او حَفّاری مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يَنفَعُ
يَنفَعُ
مُفید بودَن، کار مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی