معنی يَلصُقُ
يَلصُقُ
چسباندن، می چسبد
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با يَلصُقُ
يَلصِقُ
يَلصِقُ
چَسباندَن، مِی چَسبَد
دیکشنری عربی به فارسی
يُلصِقُ
يُلصِقُ
بَرچَسب زَدَن، مِی چَسبَد
دیکشنری عربی به فارسی
يَخنُقُ
يَخنُقُ
خَفِه کَردَن، او خَفِه مِی شَوَد
دیکشنری عربی به فارسی
يَحصُلُ
يَحصُلُ
دَست یافتَن، اِتِّفاق مِی اُفتَد
دیکشنری عربی به فارسی
يَحصُدُ
يَحصُدُ
بَرداشت کَردَن، او دِرُو مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی