معنی يَكبَتُ
يَكبَتُ
سرکوب کردن، او سرکوب می کند
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با يَكبَتُ
أَكبَرُ
أَكبَرُ
بُزُرگتَرین، بُزُرگتَر
دیکشنری عربی به فارسی
يَكرَهُ
يَكرَهُ
نَفرَت داشتَن، او مُتِنَفِّر اَست، تَنَفُّر داشتَن
دیکشنری عربی به فارسی
يَقبَلُ
يَقبَلُ
پَذیرُفتَن، او قَبول مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يَطبَعُ
يَطبَعُ
چاپ کَردَن، چاپ مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يَثبُتُ
يَثبُتُ
ماندَن، ثابِت قَدَم، چَسباندَن
دیکشنری عربی به فارسی
يَسبَحُ
يَسبَحُ
شِنا کَردَن، او شِنا مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی