معنی يَقتَرِبُ
يَقتَرِبُ
نزدیک شدن، او نزدیک می شود
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با يَقتَرِبُ
يَقتَرِحُ
يَقتَرِحُ
پیشنَهاد کَردَن، او پیشنَهاد می کُنَد
دیکشنری عربی به فارسی
يَقتَحِمُ
يَقتَحِمُ
بی اِختیار گُفتَن، او طوفان مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يَفتَرِضُ
يَفتَرِضُ
فَرض کَردَن، او فَرض مِی کُند، فَرضیِّه سازی کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
يَفتَرِسُ
يَفتَرِسُ
بَلعیدَن، شِکار مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يَفتَرِدُ
يَفتَرِدُ
تَحسِین کَردَن، خُودَش را جُدا مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يَجتَنِبُ
يَجتَنِبُ
اِجتِناب کَردَن، او اِجتِناب مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يَرتَكِبُ
يَرتَكِبُ
قُلّاب اَنداختَن، او مُتِعَهِّد مِی شَوَد
دیکشنری عربی به فارسی
يَحتَسِبُ
يَحتَسِبُ
ویژِگی دانِستَن، او حِساب مِی کُند، مُحاسِبِه کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی