معنی يَقَيِّدُ
يَقَيِّدُ
دستبند زدن، او محدود می کند
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با يَقَيِّدُ
يُقَيِّدُ
يُقَيِّدُ
مَحدود کَردَن، او مَحدود مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُقَيِّمُ
يُقَيِّمُ
اَرزیابی کَردَن، اَرزیابی مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی