معنی يَفَاجِئُ
يَفَاجِئُ
گیج کردن، او تعجّب می کند
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با يَفَاجِئُ
يُفَاجِئُ
يُفَاجِئُ
پَریشان کَردَن، او غافِلگیر مِی کُند، شِگِفت زَدِه کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
يَفَاكِسُ
يَفَاكِسُ
فَکس کَردَن، فَکس
دیکشنری عربی به فارسی