معنی يَغرِسُ
يَغرِسُ
کاشتن، او می کارد
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با يَغرِسُ
يَكرِمُ
يَكرِمُ
اِحتِرام گُذاشتَن، او اِفتِخار مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يَكدِسُ
يَكدِسُ
اَنباشتِه کَردَن، اِحتِکار مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يَفرِقُ
يَفرِقُ
تَبعیض کَردَن، او جُدا مِی شَوَد
دیکشنری عربی به فارسی
يَفرِغُ
يَفرِغُ
تَخلِیَه کَردَن، خالی
دیکشنری عربی به فارسی
يَفرِضُ
يَفرِضُ
تَحمیل کَردَن، او تَحمیل مِی کُند، فُوق هَم قَرار دادَن
دیکشنری عربی به فارسی
يَعكِسُ
يَعكِسُ
بازتابیدَن، مُنعَکِس مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يَعرِفُ
يَعرِفُ
تَصوِیب کَردَن، او مِی دانَد
دیکشنری عربی به فارسی
يَعرِضُ
يَعرِضُ
نَمایِش دادَن، او نِشان می دَهَد، مانِع شُدَن
دیکشنری عربی به فارسی
يَعرِجُ
يَعرِجُ
لَنگ لَنگ زَدَن، لَنگیدَن
دیکشنری عربی به فارسی