معنی يَعتَنِي
يَعتَنِي
نگهداری کردن، او مراقبت می کند
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با يَعتَنِي
يَنتَهِي
يَنتَهِي
مُنقَضی شُدَن، تَمام مِی شَوَد
دیکشنری عربی به فارسی
يَقتَضِي
يَقتَضِي
شِکایَت کَردَن، ایجاب مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يَعَانِي
يَعَانِي
رَنج بُردَن، او رَنج مِی بَرَد
دیکشنری عربی به فارسی
يَشتَكِي
يَشتَكِي
رَنجیدَن، او شِکایَت مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يَرتَخِي
يَرتَخِي
گُذَشتَن، او آرام مِی گیرَد
دیکشنری عربی به فارسی
يَحتَوِي
يَحتَوِي
مِقدار داشتَن، شامِل مِی شَوَد
دیکشنری عربی به فارسی
يَحتَسِي
يَحتَسِي
تَوَجّه کَردَن، او مِی نوشَد، دُوبارِه پِیوَستَن
دیکشنری عربی به فارسی