معنی يَعُودُ
يَعُودُ
بازگشتن، او بر می گردد
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با يَعُودُ
يَقُودُ
يَقُودُ
هِدایَت کَردَن، او رانَندِگی مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يَلُومُ
يَلُومُ
سَرزَنِش کَردَن، او سَرزَنِش مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يَقُولُ
يَقُولُ
گُفتَن، او مِی گویَد
دیکشنری عربی به فارسی
يَفُوقُ
يَفُوقُ
فَراتَر رَفتَن، فَراتَر مِی رود
دیکشنری عربی به فارسی
يَعبُدُ
يَعبُدُ
عِشق وَرزیدَن، او عِبادَت مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يَشُورُ
يَشُورُ
مَشوِرَت دادَن، نَبَخشیدَن
دیکشنری عربی به فارسی
يَثُورُ
يَثُورُ
فَوَران کَردَن، او شورِش مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يَدُورُ
يَدُورُ
غَلتیدَن، مِی چَرخَد، چَرخاندَن
دیکشنری عربی به فارسی