معنی يَطَبِّقُ
يَطَبِّقُ
اعمال کردن، اعمال شود
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با يَطَبِّقُ
يُطَبِّقُ
يُطَبِّقُ
طَبَقِه بَندی کَردَن، اِعمال مِی شَوَد
دیکشنری عربی به فارسی
يَفَرِّقُ
يَفَرِّقُ
پَراکَندِه کَردَن، مُتِمایِز مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يَفَتِّقُ
يَفَتِّقُ
پارِه کَردَن، دِلَش تَنگ مِی شَوَد
دیکشنری عربی به فارسی