معنی يَصِلُ
يَصِلُ
رسیدن، می رسد
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با يَصِلُ
يَفصِلُ
يَفصِلُ
بَیان کَردَن، او جُدا مِی شَوَد، قَطع کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
يَنزِلُ
يَنزِلُ
اَنداختَن، او پایین مِی رود، پیاده شُدَن
دیکشنری عربی به فارسی
يَلصِقُ
يَلصِقُ
چَسباندَن، مِی چَسبَد
دیکشنری عربی به فارسی
يَقِلُّ
يَقِلُّ
کاهِش دادَن، کاهِش می یابَد
دیکشنری عربی به فارسی
يَفَصِلُ
يَفَصِلُ
دَر جابِجا کَردَن، او جُدا مِی شَوَد
دیکشنری عربی به فارسی
يَصقُلُ
يَصقُلُ
تیز کَردَن، جَلا مِی دَهَد
دیکشنری عربی به فارسی
يَصِيبُ
يَصِيبُ
حَمله کَردَن، مُبتَلا مِی شَوَد
دیکشنری عربی به فارسی
يَبدِلُ
يَبدِلُ
تَعویض کَردَن، او جایگُزین مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يَزِيلُ
يَزِيلُ
حَراج کَردَن، حَذف مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی