معنی يَشكُرُ
يَشكُرُ
قدردانی کردن، متشکّرم
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با يَشكُرُ
يَشهُرُ
يَشهُرُ
شُهرَت یافتَن، او مَعروف اَست
دیکشنری عربی به فارسی
يَشعُرُ
يَشعُرُ
اِحساس کَردَن، او اِحساس مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يَذكُرُ
يَذكُرُ
بِه یاد آوَردَن، اِشارِه مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يَغمُرُ
يَغمُرُ
غَرق کَردَن، غَلَبِه مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يَشِيرُ
يَشِيرُ
اِشارِه کَردَن، اِشارِه مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يَشُورُ
يَشُورُ
مَشوِرَت دادَن، نَبَخشیدَن
دیکشنری عربی به فارسی
يَشُكُّ
يَشُكُّ
مَشکوک بودَن، او شَک مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يَسكُنُ
يَسكُنُ
خانِه داشتَن، او بی حَرَکَت مِی ماند، سُکونَت داشتَن
دیکشنری عربی به فارسی
يَسكُتُ
يَسكُتُ
سُکوت کَردَن، او ساکِت اَست
دیکشنری عربی به فارسی