معنی يَستَورِدُ
يَستَورِدُ
وارد کردن، واردات
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با يَستَورِدُ
يَستَخرِجُ
يَستَخرِجُ
اِستِخراج کَردَن، او اِستِخراج مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يَستَبعِدُ
يَستَبعِدُ
مَحروم کَردَن، مُستَثنی کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
يَفتَرِدُ
يَفتَرِدُ
تَحسِین کَردَن، خُودَش را جُدا مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی