معنی يَزفِرُ
يَزفِرُ
بازدم کردن، نفسش را بیرون می دهد
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با يَزفِرُ
يَحفِرُ
يَحفِرُ
حَفر کَردَن، او حَفّاری مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يَهزِرُ
يَهزِرُ
زوزِه کِشیدَن، او شوخی مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يَقفِزُ
يَقفِزُ
پَریدَن، او مِی پَرَد
دیکشنری عربی به فارسی
يُزهِرُ
يُزهِرُ
شُکوفِه دادَن، شُکوفا مِی شَوَد
دیکشنری عربی به فارسی
يَفِرُّ
يَفِرُّ
هیس کَردَن، او فَرار مِی کُند، فَرار کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
يَخفِضُ
يَخفِضُ
تَخفیف دادَن، کاهِش مِی دَهَد
دیکشنری عربی به فارسی