معنی يَخنُقُ
يَخنُقُ
خفه کردن، او خفه می شود
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با يَخنُقُ
يَخنَقُ
يَخنَقُ
خَفِه کَردَن، او خَفِه مِی شَوَد
دیکشنری عربی به فارسی
يَلصُقُ
يَلصُقُ
چَسباندَن، مِی چَسبَد
دیکشنری عربی به فارسی
يَخمُنُ
يَخمُنُ
گُمان کَردَن، او حَدس مِی زَند
دیکشنری عربی به فارسی
يَخلُدُ
يَخلُدُ
جاودانِه کَردَن، او جاودانِه اَست
دیکشنری عربی به فارسی
يَخرُجُ
يَخرُجُ
خارِج شُدَن، او بیرون مِی آیَد
دیکشنری عربی به فارسی
يَجنُدُ
يَجنُدُ
اِستِخدام کَردَن، او اِستِخدام مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی