معنی يَحصُلُ
يَحصُلُ
دست یافتن، اتّفاق می افتد
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با يَحصُلُ
يَحصُدُ
يَحصُدُ
بَرداشت کَردَن، او دِرُو مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يَنقُلُ
يَنقُلُ
واسِطِه بودَن، او مِی رِسانَد
دیکشنری عربی به فارسی
يَلصُقُ
يَلصُقُ
چَسباندَن، مِی چَسبَد
دیکشنری عربی به فارسی
يَقتُلُ
يَقتُلُ
تِرُور کَردَن، او می کُشَد
دیکشنری عربی به فارسی
يَفصِلُ
يَفصِلُ
بَیان کَردَن، او جُدا مِی شَوَد، قَطع کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
يَصقُلُ
يَصقُلُ
تیز کَردَن، جَلا مِی دَهَد
دیکشنری عربی به فارسی
يَسجُلُ
يَسجُلُ
ثَبت کَردَن، او ثَبت مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يَأمُلُ
يَأمُلُ
اُمید داشتَن، او اُمیدوار اَست
دیکشنری عربی به فارسی
يَحمِلُ
يَحمِلُ
دَست گِرِفتَن، او حَمل مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی