معنی يَحتَقِرُ
يَحتَقِرُ
خشمگین شدن، تحقیر می کند
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با يَحتَقِرُ
يَنتَقِمُ
يَنتَقِمُ
اِنتِقام گِرِفتَن، او اِنتِقام مِی گیرَد
دیکشنری عربی به فارسی
يَنتَظِرُ
يَنتَظِرُ
اِنتِظار کَردَن، او مُنتَظِر اَست
دیکشنری عربی به فارسی
يَفتَخِرُ
يَفتَخِرُ
اِفتِخار کَردَن، او اِفتِخار مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يَعتَذِرُ
يَعتَذِرُ
دَر حالِ عُذرخوٰاهی، او عُذرخوٰاهی مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يَحتَفِظُ
يَحتَفِظُ
نِگَه داشتَن، نِگَه مِی دارَد
دیکشنری عربی به فارسی
يَحتَشِدُ
يَحتَشِدُ
هُجوم آوَردَن، او اِزدِحام مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يَحتَسِمُ
يَحتَسِمُ
پیاده شُدَن، او تَصمِیم مِی گیرَد
دیکشنری عربی به فارسی
يَحتَسِبُ
يَحتَسِبُ
ویژِگی دانِستَن، او حِساب مِی کُند، مُحاسِبِه کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
يَحتَجِمُ
يَحتَجِمُ
پیشگیری کَردَن، اَخم مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی